زن آینه نیشین زن پر توقعی است
دلش میخواهد
در آشپزخانه
سبزی ها را تفت بدهد و
مادر باشد!
تو
عزیزم خطابش کنی!
گاهی برایت چای بریزد
گاهی برایش لیوان چای نیم خورده را به آشپزخانه ببری
و او
کنترل تلویزیون را برایت پیدا کند...
زن آینه نیشین زن پر توقعی است
دلش میخواهد
در آشپزخانه
سبزی ها را تفت بدهد و
مادر باشد!
تو
عزیزم خطابش کنی!
گاهی برایت چای بریزد
گاهی برایش لیوان چای نیم خورده را به آشپزخانه ببری
و او
کنترل تلویزیون را برایت پیدا کند...
سیبم را با یک گاز لواشک طاق زده ام
و مهم نیست "تاق" با "طاق"
وقی روی لواشم نوشته
با طعم سیب!
تمام روز را،
دلتنگ،
پنج بار خوابیده ام
تازه اول شب است
و تو هنوز فرصت داری
تا همچنان به خوابم نیایی!
دلم مرد میخواهد
بداخلاق باشد
و من بترسم
و او بخندد
و از من بگذرد
و من رفتنش را ببینم....
لااقل رفتنش را ببینم
نه مثل تو
که هیچ وقت نفهمیدم
چطور رفتی
آتنا داداشی
جاده که همیشه برای رفتن نیست
جاده حتی برای رسیدن هم نیست
جاده هست
تا هر روز به من بگوید
ندارمت...
به وسعت جاده ندارمت
آتنا داداشی
بزرگ شدیم
و شکلات هامان تلخ شد
نوشیدنی هامان هم
و حرفهامان تلخ تر!
چه تلخ بزرگ شدیم
چه تلخ پیر می شویم....
آتنا داداشی
اضطراب
آخرین بیت شعر امشب می شود
روی نت به نت ساز قلبی
که مدام شور می زند
آتنا داداشی
زن که زاده می شوی
پیش از تو
اشک هایت توی دست قابله سرفه می کنند
و بند نافی برایت در کار نخواهد بود
گیسوانت را به دور گردنت طناب می کنند
آتنا داداشی